لیلی گفت من
خدا شعله ای به او داد. لیلی شعله را توی سینه اش گذاشت
سینه اش اتش گرفت
خدا لبخند زد لیلی هم
خدا گفت شعله را خرج کن زمین را به آتش بکش
لیلی خودش را به آتش کشید خدا سوختنش را تماشا میکرد
لیلی گر میگرفت خدا حظ میکرد
لیلی میترسید میترسید آتشش تمام شود
مجنون سر رسید هیزم آتش لیلی شد
آتش زبانه کشید ، آتش ماند ، زمین خدا گرم شد
خدا گفت اگر لیلی نبود زمین من همیشه سردش بود
مجنون خاکستر شد
9505 بازدید
9 بازدید امروز
2 بازدید دیروز
39 بازدید یک هفته گذشته
Powered by Gegli Social Network (Gohardasht.com)
Copyright ©2003-2024 Gegli Social Network (Gohardasht) - All Rights Reserved
Developed by Dr. Mohammad Hajarian